آموزش آرایشگری آموزش خیاطی آموزش بدنسازی

تجارت جدید

تجارت جدید را تجربه کنید

تجارت جدید

تجارت جدید را تجربه کنید

۱۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰
تبلیغات در فضای مجازی
تبلیغات از طریق اینترنت با هدف بازاریابی، یکی از قوی ترین و موثرترین ابزار در تجارت الکتریک محسوب می گردد. هدف از مطرح کردن بحث بنرها در حوزه ی تبلیغات، بررسی شیوه های موجود در طراحی و ارائه بنرها در جهان و ایران و سپس مطالعه نقاط قوت و ضعف این روش می باشد.

روش تبلیغاتی بنر تاکنون رشد فزایتده ای داشته به طوری که طبق آمار سازمان بین المللی(IAB) در سال 2000 میلادی تبلیغات از طریق بنر 47 درصد کل تبلیغات آن لاین را تشکیل داده است. در آن زمان که بنر های تبلیغاتی در کشورهای پیشرفته رواج یافته بود، کشورهای در حال توسعه از جمله ایران به دلیل ضعف روابط عمومی در عرصه ی تجارت الکتریک و عدم اطمینان از کارایی این سیستم در رسیدن به اهداف مورد تطر در کشورهای متبوع تمایل چندانی برای سرمایه گذاری در این زمینه نداشتند هرچند کارامدی این سیستم در کشورهای توسعه یافته به اثبات رسیده بود اما با افزایش کاربران اینترنتی ایده ی بازاریابی از طریق اینترنت قوت گرفت تا بدین ئسیله شرکت های مختلف بتوانند محصولات خود را در معرض دید کاربران قرار داده و اقدام به جذب مشتری نمایند.
  • pars goler
  • ۰
  • ۰
ایده ای موفق برای شروع کسب و کاری موفق
اما قبل از این که شروع کنیم اجازه دهید یک نکته را روشن کنیم:افراد همیشه از جمله ی وقت خوبی برای عملی ساختن ایده ای که برای شروع کسب و کار خود دارند،متعجب هستند.حقیقت این است که هرگز یک زمان بد برای راه اندازی یک کسب و کار وجود ندارد.این موضوع واضح است چراکه هوشمندانه ترین زمان راه اندازی یک کسب و کار در زمان های اقتصادی قوی است.انسان پول دارد و به دنبال راهی برای خرج کردن آن است.اما راه اندازی کسب و کار در شرایط و زمان های دشوار و نامشخص اقتصادی میتواند هوشمندانه تر باشد!

آنجا که افراد تمایل دارند تا در شرایط سخت کار خود را شروع کنند مسلما کسب و کار جدید شما شانس بهتری برای جلب توجه دارد در شرایط سخت خواهد داشت و با توجه به ایده ای که دارید،در یک شرایط ضعیف اقتصادی اغلب تجهیزات و یا حتی کل کسب و کار به فروش میرسد که قیمت های مقرون به صرفه ای برای آنها در نظر گرفته میشود.

هرشخصی موانع مربوط به خود را دارد،چیزهایی که از آنها فرصت برداشتن اولین و مهمترین گام ها را میگیرد.بیشتر افراد از شروع کردن میترسند، ترس از اینکه ممکن است  ناشناخته بمانند یا شکست بخورند و یا حتی به موفقیت برسند.

بعضی از افراد به شدت در اشتباه هستند و فکر میکنند که باید همه چیز را از صفر شروع کنند و فکر میکنند باید با چیزهایی پیشرفت کنند که قبلا توسط هیچکس انجام نشده است،مثلا یک اختراع جدید یا خدماتی منحصر به فرد.

اکثر افراد شروع کننده یک کسب و کار باید بدانند که  نباید با چیزی کار خود را شروع کنند که تاکنون هیچ کس درباره ی آن حرفی نشنیده است،ولی به جای این محصول جدید،این سوالات را درباره ی محصولی که در نظر دارید پاسخ دهید:«چطور میتونم این محصول رو ارتقاء بدم؟» یا «میتونم بهتر و متفاوت تر از افراد و گروه هایی که روی این محصول کار کرده اند عمل کنم؟»یا سوالی ساده تر،«آیا سهمی از بازار وجود دارد که دست نخورده باقی مانده باشد و توسط کسب و کارهای دیگر برداشته نشده باشد؟»

خون را در رگ به جریان در آورید

چگونه پروژه ایده دادن را شروع میکنید؟اول از همه یک برگه کاغذ بردارید و بالای آن بنویسید« چیزهای مربوط به من»،5 تا 7 چیز درباره ی خودتان را لیست کنید،چیزهایی که دوست دارید انجام بدهید یا واقعا در آنها مهارت دارید،چیزهای شخصی.لیست شما باید شامل این موارد باشد:من واقعا با مردم رابطه خوبی دارم،بچه ها را دوست دارم،عاشق خواندن هستم،عاشق مشتریان هستم،عاشق اعداد هستم،من به خوبی با مفاهیم بازاریابی آشنا هستم،من حل کننده تمام مشکلات هستم.» فقط هرچه به ذهنتان می آید روی برگه بنویسید.نیاز نیست که احساسی بوجود بیاورد.

حالا در یک طرف دیگر از کاغذ چیزهایی را لیست کنید که فکر میکنید در آنها مهارتی ندارید و دوست ندارید که آنها را انجام بدهید.ممکن است که شما واقعا مفاهیم بازاریابی را به خوبی بدانید و با آنها آشنا باشید ولی علاقه ای به ملاقات کردن افراد ندارید یا اینکه بچه ها را دوست نداشته باشید یا تمایلی به بحث های عمومی ندارید و نمیخواهید مسافرت کنید.فکر خود را به آنها مشغول نکنید و فقط افکار خود را بنویسید.وقتی که تمام شد از خودتان بپرسید:اگر 3 تا 5 محصول یا خدمت وجود داشت که در زندگی شخصی من تأثیرگذار بود و باعث بهتر شدن زندگی من میشد،این محصولات میتوانستند چه چیزهایی باشند؟

این زندگی شخصی شما به عنوان یک مرد،زن،پدر،مادر،همسر،پدر بزرگ،یا هر وضعیتی که ممکن است داشته باشید،تعیین کنید که چه محصول یا خدمتی ممکن است زندگی شما را آسان تر و شادتر سازد یا اینکه برای شما موثر تر و کارآمدتر واقع شود و یا اینکه به سادگی بتوانید توسط آن زمان بیشتری از عمر خود را صرفه جویی کنید.

در مرحله بعدی از خودتان سوالات مشابهی درباره ی زندگی کاری خود نیز  بپرسید.مثلا درباره ی چیزهایی که درباره ی زندگی کاری خود دوست دارید یا دوست ندارید یا صفاتی در مورد خودتان که افراد آنها را دوست دارند یا نه.




در نهایت از خود بپرسید که چرا به دنبال شروع یک کسب و کار هستید و بعد از اینکه انجام شد نگاهی به الگویی که ایجاد شده است بیندازید.(به عنوان مثال یک کسب و کار به مهارت هایی که دارید و کارهایی که به آنها علاقه مند هستید نیاز دارد.)

آنها تحویل داده شد

در اینجا داستانی درباره ی شروع یک کسب و کار وجود دارد که مثال بزرگی از دیدن یک نیاز و برطرف کردن آن است.سالها پیش در ارواین،کالیفرنیا،یک جامعه برنامه ریزی شده،رستوران های فست فود زیادی در مناطق اداری و کسب و کارها وجود داشت که اکثرا از میان شهر عبور میکردند .2 مرد جوان در ارواین متوجه شدند که وضعیت خریداری ناهار بسیار خسته کننده شده است و انتخاب های مقرون به صرفه ای وجود داشت،مراکز توزیع غذای متعددی در این راستا وجود داشت و پارکینگ ها واقعا کوچک بود و صف منتظران وحشتناک! یک روز که آنها به مشکل خود فکر میکردند یکی از آنها گفت بهتر نیست افرادی را برای رساندن غذاها استخدام کنیم؟بنابراین چراغی روشن شد و بعد آنها چیزی را انجام دادند که اکثر افراد به آن فکر نکرده بودند و ایده خودشان را عملی کردند انجام دادند و بطور تصادفی کسب و کار تحویل رستوران را شروع کردند.

بنابراین این دو کارآفرین جوان توانستند براساس نیاز موجود در منطقه خود به موفقیت برسند.این یک راه برای بدست آوردن ایده است.به صدای درون خود(همکاران خود،خانواده و همسایه هایتان) در مواقع نا امیدی گوش کنید.فرصت ها برای همه وجود دارد شما فقط باید به دنبال آنها بگردید.اگر مغز شما همیشه در حالت ایده دادن تنظیم است پس برای ایده های زیادی که به سرتان می آیند دورو بر خود را نگاه کنید یا اینکه درباره ی آنها مطالعه کنید.برای مثال اگر مقاله ای درباره ی کاهش ساعات انتظار برای ناهار خوانده اید،و افکار کارآفرینانه به مغزتان رخنه کرده باشد با خود میگویید:وای شاید این فرصت برای من هم وجود داشته باشد پس باید درباره ی آن تحقیق کردن را شروع کنم.
لحظات الهام‌بخش

از هرجایی می‌توان الهام گرفت. یک نمونه از داستان‌های کلاسیک درباره شروع یک تجارت را باهم می‌خوانیم : تا حالا شده به خاطر دیر برگرداندن یک فیلم، مجبور به پرداخت مبلغ اضافه‌ای شوید؟ شرط می‌بندم به فکر راه‌حلی برای این مسئله نیفتاده‌اید.  ولی وقتی «رید هاستینگز» مجبور شد مبلغ بالای 40 دلار جریمه دیرکرد بدهد، به‌جای عصبانی شدن، از این جریمه الهام گرفت. هاستینگز پیش خودش فکر کرد : «چرا مراکز اجاره فیلم مانند باشگاه‌های سلامتی کار نمی‌کنند؟  یعنی به این صورت که چه کم از باشگاه استفاده کنی چه زیاد، باید مبلغ یکسانی بپردازی.» از این فکر بود که سایت  Netflix.com، یک سرویس آنلاین اجاره دی‌وی‌دی به وجود آمد. از زمان آغاز به کار در سال 1999 نت‌فلیکس با درآمدی بالغ‌بر 3/1 میلیارد دلار تبدیل به یک تجارت بزرگ‌شده است.

رسیدن به یک ایده می‌تواند به‌سادگی گوش ‌به‌ زنگ بودن برای پیدا کردن جدیدترین تجارت‌های پردرآمد باشد؛ همیشه از این نوع تجارت‌ها وجود دارد. خیلی از کارآفرینانِ محلی با آوردن ایده‌ای مانند کافی‌شاپ‌های استارباکس به شهر خودشان و گسترش تجارت خود ازآنجا، میلیون‌ها دلار پول درآورده‌اند. مثل کافی‌شاپ کاریبو که از شهر مینیاپولیس کار خود را آغاز کرد. پایه‌گذاران آن در سال 1990 چیزی را که خودشان «لحظه اوه!» توصیف می‌کنند داشتند و دو سال بعد تجارتی را به وجود آوردند که اکنون دومین شرکت کافی‌شاپ‌های زنجیره‌ای در کشور است. دیگر کارآفرینان درزمینهٔ کافی‌شاپ ترجیح دادند که کارشان را محدود به شهر خود بکنند.

از مشاغلی که قبلاً انجام‌شده و موفقیتشان ثابت‌شده هم چشم‌پوشی نکنید. تجارت‌های پردرآمد اغلب به‌صورت دوره‌ای رونق می‌گیرند. مثل باغبانی. در چند سال اخیر محصولات و مواد اولیه باغبانی رونق بالایی داشته‌اند، ولی کسی باغبانی را یک تجارت قرن بیست و یکی به‌حساب نمی‌آورد.

به‌بیان‌دیگر، شما می‌توانید هر ایده‌ای را انتخاب کرده و با توجه به زمان و جامعه خودتان آن را تغییر بدهید، و خلاقیت خودتان را نیز به هر ایده‌ای اضافه کنید. درواقع، تغییر دادن یک ایده انتخابی نیست بلکه اگر می‌خواهید تجارت موفقی داشته باشید ضروری است. نمی‌توانید همینطوری یک ایده را بردارید، اجرایش کنید و بگویید : «خب این هم از این!» جدا از رستوران‌های مک‌دونالد یا ساب‌وی یا تجارت‌های شعبه دار دیگر ازاین‌دست، مشاغل خیلی اندکی وجود دارد که با تمام سلیقه‌ها همخوانی داشته باشند.

یکی از بهترین راه‌ها برای اینکه مشخص کنید ایده شما در جامعه‌تان موفق می‌شود یا نه، صحبت کردن با افرادی است که می‌شناسید. اگر یک ایده تجاری است با همکارانتان صحبت کنید. ایده‌های شخصی را با خانواده یا همسایگانتان در میان بگذارید. از اینکه مردم ایده‌تان را بدزدند، نترسید. درواقع اصلاً امکان چنین چیزی وجود ندارد. فقط درباره ایده کلی‌تان حرف بزنید، لازم نیست تمام جزئیات را هم بگویید.

 

فقط انجامش دهید!

امیدوارم تا الآن، فرآیند مشخص کردن اینکه چه شغلی برایتان مناسب است، دست‌کم تا حدی روشن‌شده باشد. به این نکته هم توجه کنید که آغاز کردن یک شغل، کار آن‌چنان شاقی هم نیست. خیر، آغاز کردن یک شغل کار آسانی نیست ولی به آن اندازه که خیلی از مردم فکر می‌کنند هم پیچیده یا ترسناک نیست. این کار یک فرآیند گام‌به‌گام و معمولی است. پس گام‌به‌گام پیش بروید. گام اول : بفهمید که چه‌کاری می‌خواهید انجام دهید. زمانی که به یک ایده رسیدید، با بقیه صحبت کنید تا بفهمید آن‌ها چه فکری می‌کنند. این سؤال را بپرسید : «شما این را می‌خرید و یا از این استفاده می‌کنید؟ و چقدر حاضرید برای آن پرداخت کنید؟»

این را هم به یاد داشته باشید که خیلی از اطرافیانتان، شمارا به دنبال کردن سفر کارآفرینی‌تان تشویق نخواهند کرد (حتی بعضی از آن‌ها دلسردتان هم خواهند کرد). بعضی از آن‌ها، این را به شما می‌گویند که قلبا صلاح خود شمارا می‌خواهند و فقط می‌خواهند که شما واقعیت شرایط را بدانید. بعضی‌ها به شهامتتان حسادت می‌کنند، بعضی‌های دیگر هم از اینکه واقعاً جرئت انجام چنین کاری رادارید از شما متنفر می‌شوند. نمی‌توانید اجازه بدهید این مخالفان، دلسردتان کنند و سفر شمارا حتی قبل از اینکه آغازش کنید متوقف کنند.

درواقع، وقتی به یک ایده تجاری رسیدید، مهم‌ترین خصوصیتی که به‌عنوان یک کارآفرین به آن نیاز دارید چیست؟ ثبات قدم. وقتی تصمیم می‌گیرید تجارت خودتان را آغاز کنید، خیلی بیشتر از سابق «نه» خواهید شنید. نباید از این بابت ناراحت شوید، باید به فراتر از «نه» برسید و به سراغ نفر بعدی بروید... چراکه سرانجام به جواب «بله» هم خواهید رسید.

یکی از معمول‌ترین هشدارهایی که خواهید شنید در مورد ریسک کردن است. همه به شما خواهند گفت که به راه انداختن تجارت خودتان ریسک بزرگی است. البته که آغاز یک تجارت ریسک بزرگی است ولی چه‌کاری در زندگی ریسک نیست؟ به‌علاوه میان ریسک‌های احمقانه و ریسک‌های حساب‌شده تفاوت زیادی وجود دارد. اگر با دقت کاری را که می‌خواهید انجام دهید در نظر گرفته‌اید، وقتی نیاز دارید از بقیه کمک بگیرید و هیچ‌وقت دست از سؤال پرسیدن برندارید، به‌این‌ترتیب می‌توانید از میزان ریسک خود بکاهید.

نمی‌توانید اجازه دهید شبح ریسک، پیشرفت کردن شمارا متوقف کند. از خودتان این را بپرسید : «واقعاً دارم چه ریسکی می‌کنم؟» و ریسک خودتان را ارزیابی کنید. دارید از چه چیزی دست می‌کشید؟ اگر اوضاع خوب پیش نرفت چه چیزی را از دست می‌دهید؟ روی چیزی که از عهده از دست دادنش برنمی‌آید، ریسک نکنید. روی خانه‌تان، خانواده‌تان و سلامتی‌تان ریسک نکنید. از خودتان این را بپرسید : «اگر این کار خوب پیش نرود، آیا وضعم ازآنچه الآن هست بدتر خواهد بود؟» اگر تمام چیزی که باید از دست دهید مقداری زمان، نیرو و پول است پس به‌احتمال‌زیاد ارزش ریسک کردن را دارد.

مشخص کردن اینکه می‌خواهید چکار کنید تازه گام اول است. هنوز کلی تکلیف دارید که باید انجام دهید و کلی تحقیق پیش روی شماست. خریدن این کتاب، اولین گام هوشمندانه است. مهم‌تر از همه : یک کاری انجام دهید. سال‌به‌سال دست روی دست نگذارید و بگویید :

«امسال، سالی است که می‌خواهم تجارت خودم را آغاز کنم.» امسال را تبدیل به سالی کنید که واقعاً در آن تجارت خودتان را آغاز می‌کنید.
  • pars goler
  • ۰
  • ۰
آیا تازه کار آماده شده است؟
آیا تازه کار آماده شده است؟
پاسخ موردکاوی هفته گذشته
الکساندرا از کارکنان فنی شرکت دریکسول با وجود تبحری که در کار خود دارد، چندان با «تیم» مدیربخش فنی سازمان سازگار نبود و به همین دلیل هم چندی است که سازمان را ترک کرده است. تیم نیز برای پر کردن جای خالی او کریستین یکی از کارکنان بخش را ارتقا داده است. اما به نظر می‌رسد پر کردن جای الکساندرا برای کریستین چندان ساده نیست.

هتل هایبارا کاسینوز یکی از مهم‌ترین مشتریان شرکت که پیش‌تر به علت قیمت بالا از خرید از دریکسول صرف‌نظر کرده بود، تصمیم گرفته بار دیگر با شرکت همکاری کند. اما مشکل این جا است که آنها نیاز دارند تا پیش از شروع تعطیلات که تنها دو هفته تا شروع آن زمان باقی است نرم‌افزار‌های خود را تعمیر کنند تا بتوانند پذیرای میهمانان هتل باشند. به همین دلیل لازم است کریستین به همراه گروه خود به بارسلونا برود و تعطیلات سال نو را صرف انجام این ماموریت کند. اما افراد گروه برای تعطیلات خود برنامه‌ریزی کرده‌اند. بنابراین کریستین تازه کار باید این پروژه را در زمان کوتاه‌تر و با افراد کمتری انجام می‌داد. تیم که مطمئن نبود او بتواند از پس این کار برآید، به‌رغم میل خود به الکساندرا تلفن کرد و او نیز برای انجام کار هزینه‌ای معادل 400 دلار برای هر ساعت را درخواست کرد. با وجود آگاهی کارکنان شرکت از اختلافات تیم و الکساندرا واگذاری کار به او می‌تواند اعتبار تیم را در سازمان خدشه دار کند. سوال پایانی موردکاوی این بود: آیا تیم باید به تازه کارش فرصت بدهد؟ در زیر پاسخ کارشناسان را به این سوال می‌خوانیم:
***
اجازه دهید از آخر شروع کنیم. تیم باید هر چه سریع‌تر آلساندرا را استخدام کند. کریستین بیش از توانایی‌هایش روی خودش حساب می‌کند. انجام دادن‌این کار اگرچه غیرممکن نیست، با توجه به محدودیت‌هایی که روی او گذاشته شده است، بسیار غیرواقع بینانه به نظر می‌رسد. نه کریستین و نه تیمش قادر به موفق شدن در‌این زمینه نیستند.
در مقابل،‌این چالش درست همانند توانایی‌ها و انعطاف‌های آلساندرا است. او در‌این میان برای انجام دادن کاری که تنها او می‌تواند آن را به بهترین شکل ممکن انجام دهد، پول فراوانی خواهد گرفت. در بهترین حالت، چند نفر از اعضای تیم کریستین برای‌این کار به او کمک خواهند کرد تا به‌این ترتیب هم چگونگی کارکرد سیستم‌هایبرا را بیاموزند و هم بتوانند با استرس کار کردن در چنین شرایط سختی کنار بیایند. آلساندرا قول می‌دهد که می‌تواند سیستم را سر وقت حاضر کند، در حالی که کریستین تنها امیدوار است که بتواند‌این کار را بکند.پاسخ دادن به‌این سوال آنقدر آسان است که سوال مهم تری را به وجود می‌آورد.‌اینکه آدمی‌مثل تیم اصلا چرا مدیر شده است؟ تقریبا هر آنچه در مورد او می‌دانیم نشان می‌دهد که او مدیری است که توانایی رهبری ندارد و رهبری است که توانایی مدیریت ندارد. پیش فرض‌های او بسیار غیرواقع بینانه و غیر حرفه‌ای است.ولی قبل از قضاوت کردن در مورد مدیریت ضعیف تیم و روسایش باید بگوییم که بسیاری از مدیران درست همانند تیم بیشتر به کاری که در حال حاضر به آنها فشار می‌آورد توجه می‌کنند تا به احساسات و ترس‌های کارکنانشان. اگرچه دقیقا به همین دلیل هم‌این گونه مدیران سعی می‌کنند که احترام فردی و حرفه‌ای که نسبت به دیگران قائل هستند را به آنها نشان دهند و در عین حال حداکثر تلاششان را می‌کنند که درست همانند یک الگو عمل کنند. چرا که آنها می‌دانند که کارهایشان بسیار گویاتر از حرف‌هایشان است. کار‌های تیم چه چیز‌هایی هستند؟ بدترین عنصر ‌این سناریو ‌این نیست که ‌این پروژه که لحظه آخر به دست سازمان رسیده است و زمان بسیار کمی ‌برای انجام شدن دارد تعطیلات همه را خراب می‌کند. بلکه‌ این موضوع است که تیم در مورد ‌اینکه او سعی می‌کند یک الگوی خوب باشد نه حرفی زده است و نه کاری کرده است که دیگران بتوانند از شیوه رهبری او پیروی کنند. چنین فردی چه استانداردی از حرفه‌ای گری را برای کارکنانش ‌ایجاد می‌کند؟ در بهترین حالت، او درست همانند موشی که به تله افتاده است و در قفس‌این طرف و آن طرف می‌پرد، سعی می‌کند مشکلی را که در مرحله اول خودش برای حل کردن آن داوطلب شده است را به دیگران منتقل کند. یکی از متخصصان می‌گوید که رییسی مانند تیم داشته است و او بیش از یک سال در سازمان دوام نیاورده است. سازمان در نهایت او را اخراج نکرد، بلکه دوباره به سر کاری برگرداند که در آن مهارت داشت، کد نویسی. درست همان طور که بهترین فروشندگان ضرورتا مدیران فروش خوبی نمی‌شوند، برنامه‌نویس‌‌های بسیار ماهر هم ضرورتا مدیران خوبی نمی‌شوند. جالب اینجا است که در ‌این سازمان زمانی که آلساندرا اعلام کرد که قصد ترک سازمان را دارد، زنگ هشداری به صدا در نیامد. اگر آدم‌های با استعداد به ‌این دلیل سازمانی را ترک می‌کنند که در سازمان دیگری فرصت بهتری برای کار کردن دارند، موضوع با شرایطی که در آن‌این افراد تنها به‌ این دلیل سازمان را ترک می‌کنند که نمی‌توانند با رییس شان کنار بیایند بسیار متفاوت است. در حالت دوم باید لیاقت و شایستگی خود رییس را زیر سوال برد، نه توانایی‌های کارمندی که سازمان را ترک می‌کند. علاوه بر‌این، زمانی که تیم پیشنهاد کاری‌هایبرا را بدون مشورت با کارکنان و مدیرانش قبول کرد هم، بسیار بی توجهی کرده است. اگر من مدیر تیم بودم (و او شانس آورده است که نیستم) نه تنها از او برای تعهد دادن بدون مشورت کردن با کارکنانش بازخواست می‌کردم، که او را برای گماردن فردی بی تجربه به مدیریت یک تیم حرفه‌ای و نیز برای ‌اینکه یک کارمند بسیار با استعداد، سازمان را ترک کرده است هم مواخذه می‌کردم. علاوه بر‌اینها ‌این موضوع که تیم نمی‌داند که خودش چگونه می‌تواند به حل کردن ‌این مشکل که‌ ایجاد کرده است کمک کند، مرا ناراحت می‌کرد. ممکن است کریستین به عنوان یک مدیر توانایی‌های بالقوه بسیاری داشته باشد و یا شاید هم مدیری باشد که حتی از حرف زدن با کارکنانش هم می‌ترسد. ‌این موضوع الان هیچ اهمیتی ندارد. موضوعی که مهم است‌این است که در حال حاضر ما نمی‌خواهیم که او از شیوه رهبری تیم الگو بگیرد.
منبع: HBR
  • pars goler
  • ۰
  • ۰

تبلیغات اینترنتی

3تبلیغات اینترنتی تبلیغات اینترنتی
تبلیغات اینترنتی چیست؟ اینترنت رسانه ای با توان بسیار گسترده و بالاست ، اما شرکتهای نسبتا کمی توانسته اند از آن به شکل موفقیت آمیز بهره برداری کرده و در جهت مقاصد تبلیغ خود به کار گیرند. جذابیت اینترنت در وهله اول به دلیل آن است که از طریق آن به شکل مستقیم و یک به یک میتوان به تک تک مصرف کنندگان ارتباط برقرار کرد. در تئوری، سازمانها و مصرف کنندگان میتوانند با استفاده از این دستاورد، کالا خریداری کنند، به تبادل اطلاعات بپردازند و به پژوهشهای ارزشمند دسترسی یابند؛ اما در عمل، اینترنت تا زمان حال رسانه ای است که بسیاری از توانمندیهای آن کما کان بلا استفاده مانده است. یکی از بزرگترین چالشهای بازاریابی در اینترنت تلاش برای جلب و جذب مخاطبان است. این امر باعث به وجود آمدن یک صنعت تبلیغاتی کاملا جدید بر روی شبکه وب شده است.
اهداف تبلیغات اینترنتی انتشار اطلاعات: وب، محل مناسبی برای ارایه اطلاعات دقیق در مورد کالاها یا خدمات یک شرکت است . ایجاد آکاهی: تبلیغات در اینترنت می تواند برای افزایش آگاهی از یک سازمان به طور کلی و کالاها و خدمات خاص آن سازمان مفید باشد. به دست آوردن اطلاعات تحقیقی: بازاریابان از شبکه اینترنت برای بدست آوردن اطلاعات و مشخصات مخاطبان خود استفاده میکنند. مثلا یک شرکت هواپیمایی از اینترنت برای مصاحبه با مسافران همیشگی خود جهت تعیین اولویتها، سلیقه خرید و سایر اطلاعات مربوط به آن استفاده میکند. ایجاد وجهه یا تصویر ذهنی: سایت ممکن است برای نشان دادن و ایجاد وجه هایی که سازمان یا شرکت آرزوی داشتن آن را دارند، طراحی شده باشد. تحریک به خرید آزمایشی: برخی سایتهای اینترنت برای تحریک خرید آزمایشی محصولاتشان از کوپنهای الکترونیکی استفاده میکنند.
  • pars goler
  • ۰
  • ۰
7قسمت سوم مقاله برون سپاری
برون سپاری

 

امروزه اکثر شرکتها توجه ویژ های به مسأله برون سپاری دارند . شرکتها منابع محدودی دارند و نم یتوانند بضاعت مالی داشتن تمام تکنولوژیها در درون خودشان را داشته باشند. نتیجه این امر افزایش آگاهی نسبت به اهمیت تصمیمات برون سپاری شده است. تصمیمات برون سپاری مقداری از منابع و سرمایه را جهت صرف در موارد دیگر آزاد م یسازد. با بررسی ساختار هزینه شرکتهای تولیدی در کشورهای مختلف نتایج مشابهی گزارش شده است: همه آنها بیان می کنند که مواد و قطعات/ فرایندها خریداری شده از تأمی نکنندگان ١ بطور متوسط ٥٠ درصد کل هزینه های تولیدی را تشکیل م یدهد. بنابراین هزینه های مدیریت زنجیره تأمین ، یک عنصر اصلی در مدیریت هزینه کل و افزایش سودآوری شرکت   می باشد. شواهد حاکی از آن است که در گذشته رابطه تأمین بصورت سیستماتیک انجام نمی شده است. اما در سالهای اخیر مدلهایی در این رابطه ارائه شده است. تصمیمات تأمین  تنها به مواد و قطعات  فرایندها محصول محدود نم یشود و در رابطه با فعالیتهای غیر تولیدی از قبیل خدمات پشتیبانی قابل کاربرد است. در اکثر سازمانها، تصمیمات تأمین بالقوه زیادی وجود دارد. به طور مثال، شرکتهای تولیدی صدها قطعه دارند که م یتواند از داخل یا خارج سازمان تأمین گردد.

نتیجه تصمیمات متأثر از کیفیت اطلاعات در دسترس و فرضیات استفاده شده در تحلیل می باشد. در کنار ملاحظات هزینه و سود، در تصمیمات تأمین، مسائل استراتژی، ارزیابی مالی، ابعاد کارایی و ریسک در رابطه با کیفیت تأمین کننده، قابلیت اطمینان ، زمانهای پیشبرد و تحویل مد نظر قرار م یگیرند. زمانیکه تمام این فاکتورها با هم در نظر گرفته می شوند، تصمیم تأمین می تواند یک تصمیم بسیار پیچیده و حساس باشد که بر سودآوری ، سرمای هگذاری و موقعیت رقابتی تأثیر می گذارد. یک تصمیم اشتباه م یتواند منجر به هزینه های محصول بالاتر، حیف و میل و از دست دادن فرصتها، مشتریان و سهم بازار شود .

برون سپاری زمانی اتفاق می افتد که یک شرکت (“مشتری”) کل یا قسمتی از یک وظیفه کسب و کار داخل را به یک تدارک کننده خدمت خارجی (فروشنده( واگذار می نماید. فروشنده اغلب مواقع اما نه همیشه، دارایی ها، امتیاز نرم افزار و یا افرادی را که مشتری جهت انجام وظیفه استفاده م یکند اجاره یا خرید خواهد کرد.

 

 

Ø      مزایای برون سپاری

ü      بهبود نتایج مالی

ü      بهبود نتایج کسب و کار

 

 

Ø      مضرات برون سپاری

ü      از دست دادن کنترل

ü      از دست دادن انعطا فپذیری

ü      تأثیر بر کارکنان

ü      بعضی هزینه های افزایش یافته

 
  • pars goler
  • ۰
  • ۰
آیا تازه کار آماده شده است؟
آیا تازه کار آماده شده است؟
پاسخ موردکاوی هفته گذشته
الکساندرا از کارکنان فنی شرکت دریکسول با وجود تبحری که در کار خود دارد، چندان با «تیم» مدیربخش فنی سازمان سازگار نبود و به همین دلیل هم چندی است که سازمان را ترک کرده است. تیم نیز برای پر کردن جای خالی او کریستین یکی از کارکنان بخش را ارتقا داده است. اما به نظر می‌رسد پر کردن جای الکساندرا برای کریستین چندان ساده نیست.

هتل هایبارا کاسینوز یکی از مهم‌ترین مشتریان شرکت که پیش‌تر به علت قیمت بالا از خرید از دریکسول صرف‌نظر کرده بود، تصمیم گرفته بار دیگر با شرکت همکاری کند. اما مشکل این جا است که آنها نیاز دارند تا پیش از شروع تعطیلات که تنها دو هفته تا شروع آن زمان باقی است نرم‌افزار‌های خود را تعمیر کنند تا بتوانند پذیرای میهمانان هتل باشند. به همین دلیل لازم است کریستین به همراه گروه خود به بارسلونا برود و تعطیلات سال نو را صرف انجام این ماموریت کند. اما افراد گروه برای تعطیلات خود برنامه‌ریزی کرده‌اند. بنابراین کریستین تازه کار باید این پروژه را در زمان کوتاه‌تر و با افراد کمتری انجام می‌داد. تیم که مطمئن نبود او بتواند از پس این کار برآید، به‌رغم میل خود به الکساندرا تلفن کرد و او نیز برای انجام کار هزینه‌ای معادل 400 دلار برای هر ساعت را درخواست کرد. با وجود آگاهی کارکنان شرکت از اختلافات تیم و الکساندرا واگذاری کار به او می‌تواند اعتبار تیم را در سازمان خدشه دار کند. سوال پایانی موردکاوی این بود: آیا تیم باید به تازه کارش فرصت بدهد؟ در زیر پاسخ کارشناسان را به این سوال می‌خوانیم:
***
اجازه دهید از آخر شروع کنیم. تیم باید هر چه سریع‌تر آلساندرا را استخدام کند. کریستین بیش از توانایی‌هایش روی خودش حساب می‌کند. انجام دادن‌این کار اگرچه غیرممکن نیست، با توجه به محدودیت‌هایی که روی او گذاشته شده است، بسیار غیرواقع بینانه به نظر می‌رسد. نه کریستین و نه تیمش قادر به موفق شدن در‌این زمینه نیستند.
در مقابل،‌این چالش درست همانند توانایی‌ها و انعطاف‌های آلساندرا است. او در‌این میان برای انجام دادن کاری که تنها او می‌تواند آن را به بهترین شکل ممکن انجام دهد، پول فراوانی خواهد گرفت. در بهترین حالت، چند نفر از اعضای تیم کریستین برای‌این کار به او کمک خواهند کرد تا به‌این ترتیب هم چگونگی کارکرد سیستم‌هایبرا را بیاموزند و هم بتوانند با استرس کار کردن در چنین شرایط سختی کنار بیایند. آلساندرا قول می‌دهد که می‌تواند سیستم را سر وقت حاضر کند، در حالی که کریستین تنها امیدوار است که بتواند‌این کار را بکند.پاسخ دادن به‌این سوال آنقدر آسان است که سوال مهم تری را به وجود می‌آورد.‌اینکه آدمی‌مثل تیم اصلا چرا مدیر شده است؟ تقریبا هر آنچه در مورد او می‌دانیم نشان می‌دهد که او مدیری است که توانایی رهبری ندارد و رهبری است که توانایی مدیریت ندارد. پیش فرض‌های او بسیار غیرواقع بینانه و غیر حرفه‌ای است.ولی قبل از قضاوت کردن در مورد مدیریت ضعیف تیم و روسایش باید بگوییم که بسیاری از مدیران درست همانند تیم بیشتر به کاری که در حال حاضر به آنها فشار می‌آورد توجه می‌کنند تا به احساسات و ترس‌های کارکنانشان. اگرچه دقیقا به همین دلیل هم‌این گونه مدیران سعی می‌کنند که احترام فردی و حرفه‌ای که نسبت به دیگران قائل هستند را به آنها نشان دهند و در عین حال حداکثر تلاششان را می‌کنند که درست همانند یک الگو عمل کنند. چرا که آنها می‌دانند که کارهایشان بسیار گویاتر از حرف‌هایشان است. کار‌های تیم چه چیز‌هایی هستند؟ بدترین عنصر ‌این سناریو ‌این نیست که ‌این پروژه که لحظه آخر به دست سازمان رسیده است و زمان بسیار کمی ‌برای انجام شدن دارد تعطیلات همه را خراب می‌کند. بلکه‌ این موضوع است که تیم در مورد ‌اینکه او سعی می‌کند یک الگوی خوب باشد نه حرفی زده است و نه کاری کرده است که دیگران بتوانند از شیوه رهبری او پیروی کنند. چنین فردی چه استانداردی از حرفه‌ای گری را برای کارکنانش ‌ایجاد می‌کند؟ در بهترین حالت، او درست همانند موشی که به تله افتاده است و در قفس‌این طرف و آن طرف می‌پرد، سعی می‌کند مشکلی را که در مرحله اول خودش برای حل کردن آن داوطلب شده است را به دیگران منتقل کند. یکی از متخصصان می‌گوید که رییسی مانند تیم داشته است و او بیش از یک سال در سازمان دوام نیاورده است. سازمان در نهایت او را اخراج نکرد، بلکه دوباره به سر کاری برگرداند که در آن مهارت داشت، کد نویسی. درست همان طور که بهترین فروشندگان ضرورتا مدیران فروش خوبی نمی‌شوند، برنامه‌نویس‌‌های بسیار ماهر هم ضرورتا مدیران خوبی نمی‌شوند. جالب اینجا است که در ‌این سازمان زمانی که آلساندرا اعلام کرد که قصد ترک سازمان را دارد، زنگ هشداری به صدا در نیامد. اگر آدم‌های با استعداد به ‌این دلیل سازمانی را ترک می‌کنند که در سازمان دیگری فرصت بهتری برای کار کردن دارند، موضوع با شرایطی که در آن‌این افراد تنها به‌ این دلیل سازمان را ترک می‌کنند که نمی‌توانند با رییس شان کنار بیایند بسیار متفاوت است. در حالت دوم باید لیاقت و شایستگی خود رییس را زیر سوال برد، نه توانایی‌های کارمندی که سازمان را ترک می‌کند. علاوه بر‌این، زمانی که تیم پیشنهاد کاری‌هایبرا را بدون مشورت با کارکنان و مدیرانش قبول کرد هم، بسیار بی توجهی کرده است. اگر من مدیر تیم بودم (و او شانس آورده است که نیستم) نه تنها از او برای تعهد دادن بدون مشورت کردن با کارکنانش بازخواست می‌کردم، که او را برای گماردن فردی بی تجربه به مدیریت یک تیم حرفه‌ای و نیز برای ‌اینکه یک کارمند بسیار با استعداد، سازمان را ترک کرده است هم مواخذه می‌کردم. علاوه بر‌اینها ‌این موضوع که تیم نمی‌داند که خودش چگونه می‌تواند به حل کردن ‌این مشکل که‌ ایجاد کرده است کمک کند، مرا ناراحت می‌کرد. ممکن است کریستین به عنوان یک مدیر توانایی‌های بالقوه بسیاری داشته باشد و یا شاید هم مدیری باشد که حتی از حرف زدن با کارکنانش هم می‌ترسد. ‌این موضوع الان هیچ اهمیتی ندارد. موضوعی که مهم است‌این است که در حال حاضر ما نمی‌خواهیم که او از شیوه رهبری تیم الگو بگیرد.
منبع: HBR
  • pars goler
  • ۰
  • ۰
10میلیاردر معدن‌دار استرالیایی اندرو فارست، موسس شرکت فورتسکیو متالز، با ثروت 1/4 میلیارد دلار از سوی مجله فوربز به عنوان دویست و هشتمین ثروتمند جهان در سال 2010 معرفی شده است. وی در حال حاضر رییس، مدیر عامل و سهامدار عمده گروه فورتسکیو متالز است. فارست ثروت خود را از صنعت معدن به‌دست آورده است.
اندرو فارست در سال 1961 در پرت در استرالیا متولد شد. اندرو جوان‌ترین پسر دانلد و جودیت فارست بود. او همچنین از بستگان سر جان فارست مشهور( کاوشگر استرالیایی، نخست وزیر غرب استرالیا و از اعضای کابینه وزرای اولین پارلمان فدرال استرالیا که در سال 1918 از دنیا رفت) بود. جد اندرو نیز دیوید فارست بود که مدیر شرکت میندرو استیشن بود.
اندرو فارست به مدرسه کریست چرچ گرامر و مدرسه هیل در پرت رفت. فارست سپس برای ادامه تحصیل به دانشگاه وسترن استرالیا رفت و در دو رشته اقتصاد و سیاست مشغول به تحصیل شد. او پس از فارغ‌التحصیلی به عنوان کارگزار سهام در کارگزاری جکسونز مشغول به کار شد.
اندرو فارست در دهه سوم زندگی خود مدیرعامل شرکت آناکوندا نیکل ( که امروزه به شرکت منابع مینارا تغییر نام پیدا کرده است) شد. فارست به‌رغم مسائل و انتقادهای شدیدی که طی دوره کاری‌اش داشته، رشد زیادی داشته، تبدیل به بزرگترین متخصص معدن در استرالیا شده است.
اندرو فارست در سال 2003 کنترل شرکت متحد فرآوری و کاوش معدن را به دست گرفت و نام آن را به گروه فورتسکیو متالز تغییر داد. از آن زمان تاکنون این شرکت رشد زیادی داشته و توانسته زمین‌ها و املاکی در نزدیکی رقیبش در منطقه پیلبارا که منابع غنی سنگ آهن دارد را از آن خود کند.گروه فورتسکیو متالز یک شرکت معدن استرالیایی در زمینه سنگ آهن است که املاکی به وسعت بیش از 71 هزار کیلومتر مربع در منطقه پیلبارا دارد.
درآمد شرکت در سال 2010 بیش از 22/3 میلیارد و درآمد خالص آن بیش از 580 میلیون دلار برآورد شده است. در حال حاضر بیش از 279 نفر برای شرکت فورتسکیو کار می کنند. سهام این شرکت در بازار اوراق بهادار استرالیا به فروش می رود.
اندرو فارست در سال 2007 شرکت معدن نیاگارار‌ که مالکیت معادنی در حوالی لاورتون در غرب استرالیا را در اختیار دارد، خرید.
اندرو فارست ازدواج کرده و سه فرزند دارد. وی در حال حاضر ساکن پرت در استرالیا است. فارست که در امور خیریه فعالیت زیادی دارد در سال 2009 فضای یادگیری و آموزش جدیدی شامل یک مرکز کتابخانه جدید به نام کتابخانه فارست برای مدرسه هیل ایجاد کرد.
  • pars goler
  • ۰
  • ۰

تبلیغات اینترنتی

3تبلیغات اینترنتی تبلیغات اینترنتی
تبلیغات اینترنتی چیست؟ اینترنت رسانه ای با توان بسیار گسترده و بالاست ، اما شرکتهای نسبتا کمی توانسته اند از آن به شکل موفقیت آمیز بهره برداری کرده و در جهت مقاصد تبلیغ خود به کار گیرند. جذابیت اینترنت در وهله اول به دلیل آن است که از طریق آن به شکل مستقیم و یک به یک میتوان به تک تک مصرف کنندگان ارتباط برقرار کرد. در تئوری، سازمانها و مصرف کنندگان میتوانند با استفاده از این دستاورد، کالا خریداری کنند، به تبادل اطلاعات بپردازند و به پژوهشهای ارزشمند دسترسی یابند؛ اما در عمل، اینترنت تا زمان حال رسانه ای است که بسیاری از توانمندیهای آن کما کان بلا استفاده مانده است. یکی از بزرگترین چالشهای بازاریابی در اینترنت تلاش برای جلب و جذب مخاطبان است. این امر باعث به وجود آمدن یک صنعت تبلیغاتی کاملا جدید بر روی شبکه وب شده است.
اهداف تبلیغات اینترنتی انتشار اطلاعات: وب، محل مناسبی برای ارایه اطلاعات دقیق در مورد کالاها یا خدمات یک شرکت است . ایجاد آکاهی: تبلیغات در اینترنت می تواند برای افزایش آگاهی از یک سازمان به طور کلی و کالاها و خدمات خاص آن سازمان مفید باشد. به دست آوردن اطلاعات تحقیقی: بازاریابان از شبکه اینترنت برای بدست آوردن اطلاعات و مشخصات مخاطبان خود استفاده میکنند. مثلا یک شرکت هواپیمایی از اینترنت برای مصاحبه با مسافران همیشگی خود جهت تعیین اولویتها، سلیقه خرید و سایر اطلاعات مربوط به آن استفاده میکند. ایجاد وجهه یا تصویر ذهنی: سایت ممکن است برای نشان دادن و ایجاد وجه هایی که سازمان یا شرکت آرزوی داشتن آن را دارند، طراحی شده باشد. تحریک به خرید آزمایشی: برخی سایتهای اینترنت برای تحریک خرید آزمایشی محصولاتشان از کوپنهای الکترونیکی استفاده میکنند.
  • pars goler
  • ۰
  • ۰
۱۰ سایت برگزیده برای ایمیل مارکتینگ ایمیل مارکتینگ و ارسال ایمیل تبلیغاتی از تکنیکهای فناناپذیر بازاریابی اینترنتی هستند که البته زمینه کلاهبرداری بسیاری هم ایجاد کرده اند و همین باعث شده است تا حد زیادی نام این روش با بدی عجین شود!
تعداد سایتهای سرویس دهنده ایمیل مارکتینگ در دنیا بسیار زیاد است اما در این پست به معرفی ۱۰ گزینه برگزیده خواهیم پرداخت که در میان آنها چند سایت ایرانی نیز وجود دارد:
۱. MailChimp یکی از با کیفیت ترین، محبوب ترین و منعطف ترین سرویس های ایمیل مارکتینگ دنیا. مهمترین مزیت این سرویس امکان ایجاد اکانت رایگان است که در آن میتوانید تا ۲۰۰۰ عضو به رایگان داشته باشید و البته برای هر یک حداکثر ۶ ایمیل در ماه می توانید بفرستید یعنی مجموعاً ۱۲۰۰۰ ایمیل رایگان میتوان ارسال نمود.
این سرویس به شدت و به طرز وحشتناکی با اسپمرها مشکل دارد. پس اسپمر عزیز، توجه داشته باش که به فکر استفاده از سرویس رایگان میل چیمپ نباشی به نفعت خواهد بود!
خبرنامه WEBRGB نیز از میل چیمپ قدرت میگیرد.

email-marketing-services
 
۲. iContact هر کس یک بار اسم ایمیل مارکتینگ را شنیده باشد، اسم iContact را هم شنیده است مخصوصاً که به نام آن کلاهبرداریهای زیادی هم در وب فارسی انجام شده است و احتمالاً همین الآن هم می شود!
 
۳. GetResponse یکی از سرویسهای محبوب من که البته بلاگهای زیادی در سطح جهان از آن بهره میگیرند. قیمتهای بسیار مناسب و البته کیفیت بالای سرویس ها و پشتیبانی قوی از ویژگی های قابل ذکر این سرویس است. اولین خبرنامه ای که در آن عضو شدم، از getresponse.com قدرت میگرفت. تجربه کار با این سرویس را داشته ام.
 
۴. Aweber یکی دیگر از به قول معروف سرویس های تاپ ایمیل مارکتینگ در دنیا که همچون سایر سایتهای معرفی شده در این لیست، کیفیت سرویس و پشتیبانی بسیار بالایی دارد. aweber.com اولین سرویس ایمیل مارکتینگی بود که برای مدتی کوتاه آن را تست کردم و البته امکانات کامل آن باز هم برای بازگشت به این سرویس وسوسه ام می کند.
 
۵. Constant Contact این سایت که کلاً روی ارتباط آنلاین با مشترین مانور میدهد دارای بخش سرویس ایمیل مارکتینگ است که در رنکینگهای بسیاری رتبه های خوبی بدست آورده است لذا این سایت را نیز در نظر داشته باشید. شخصاً با آن کار نکرده ام و نمیتوانم نظر خاصی درباره آن بدهم.
 
۶. Campaign Monitor سایت ۸۰۰۰ بر اساس رتبه بندی الکسا و دارای یوزرهای فراوان و البته معرفی شده در رنکینگهای متفاوت. نکته جالب توجه این است که با سرویس این سایت میتوانید به ازای هر ایمیلی که ارسال میکنید و بسته به تعداد دریافت کنندگان پرداخت داشته باشید (این سرویس در برخی دیگر از سایتها نیز ارائه می شود.)
 
۷. Vertical Response سرویس جالب هر ایمیل ۱ سنت از نکات برجسته ی این سایت است. حضور این سایت در رنکینگهای متعدد حاکی از کیفیت بالای سرویس ایمیل مارکتینگ آن است.
 
۸. Mad Mimi به عنوان آخرین سایت انگلیسی زبان ایمیل مارکتینگ از این سایت جالب نام میبرم. سرویس رایگان این سایت به شما امکان مدیریت ۲۵۰۰ عضو با قابلیت ارسال حداکثر ۱۲۵۰۰ ایمیل ماهیانه را می دهد. البته هوس دور زدن و ساختن چندین اکانت به سرتان نزند… .
 
موارد فوق برترین های ایمیل مارکتینگ در سطح جهان بودند اما دو مورد آخر را به معرفی دو سایت تقریباً تازه کار ایرانی اختصاص میدهم تا مقایسه ای داشته باشید از امکانات و کیفیت سرویس و همچنین با نمونه های داخلی آشنا بشیم:
 
۹. mailchi.in یکی از سایتهای تازه کار در این زمینه که از همان انتخاب دومین بوی کپی برداری به مشام می رسد! البته وقتی وارد پنل این سیستم می شویم و امکانات ابتدایی و کار راه انداز آن را میبینیم، هرگونه تصور کپی برداری منتفی می شود. برای استفاده های آماتور و کارهای معمولی سرویس ایده آلی به نظر می رسد البته خود من آن را تست نکردم. چون مثلاً ادیتور به شدت ناقصی دارد و امکان ارسال از فید را ارائه نمیدهد! و البته دلایل بسیار دیگر… . نکته مهم در مورد این سایت، این است که خود مدیریت سایت آن را برنامه نویسی کرده است و خبری از فارسی سازی نیست.
 
۱۰. email118.com سایت فارسی زبان دیگری که پنل نسبتاً کاملی دارد اما خب این پنل به زبان انگلیسی است و مدیریت آن حتی زحمت فارسی کردن آن را به خود نداده است! البته در این مورد هم من امکان ارسال از فید که یکی از بهترین آپشن ها هست را موفق نشدم پیدا کنم و احساس میکنم این سرویس هم از آن محروم است.
 
در مورد دو سایت آخر یعنی سایتهای ایرانی معرفی شده باید متذکر بشم که: بدون تعارف اگر کار شما با ایمیل مارکتینگ در ارسال ایمیلهای تبلیغاتی خلاصه میشود، دو گزینه ی آخر ایده آل هستند و مطمئن باشید سرویس های معرفی شده انگلیسی زبان بدون هیچ تعارفی اکانت اسپمرها را بلاک خواهند کرد… . همچنین باید اضافه کنم که نام بردن از دو سایت فارسی زبان، صرفاً برای معرفی بودن وگرنه روش کار هیچ یک مخصوصاً email118.com مورد تأیید نیست و در واقع این سایت مصداق عینی انتشار اطلاعات شخصی به صروت غیر حرفه ای به شمار می روند؛ مدیریت این سایت مبادرت به درج تعداد زیادی از ایمیلهای اصطلاحاً فعال نموده است. این انتشار ضمن آنکه باعث ایجاد مزاحمت برای صاجبین ایمیلها می شود، مراتب اسپمر مارکتینگ و ارسال انبوه ایمیلهای تبلیغاتی زرد و بی ارزش را فراهم می آورد.
  • pars goler
  • ۰
  • ۰
138فروش و بازاریابی برای صادرات فروش و بازاریابی برای صادرات

فروش کالاها و خدمات در خارج تا حدود زیادی شبیه فروش آنها در داخل کشور است.

البته در بسیاری از موارد، باید تغییرات کوچکی نیز اعمال شود. شما می‌توانید با کسب تجربه با این تفاوت‌ها آشنا شوید، اما بهتر است پیش از آغاز کار صادرات با برخی از مشکلات احتمالی آشنا شوید.
مسافرت و اقامت: هزینه مسافرت به خارج از کشور و هزینه‌های ضروری غذا و اقامت معمولا برای یک کسب و کار کوچک بالا است. بنابراین بهتر است با صرف وقت ارزان‌ترین پروازها و هتل‌ها را پیدا کنید. هزینه‌های مسافرت به بعضی کشورها پایین‌تر است.شاید لازم باشد چنین کشوری را به عنوان اولین کشور هدف انتخاب نمایید.
نمایشگاه‌های تجاری: حتی کوچک‌ترین کسب‌و‌کارها هم می‌توانند در نمایشگاه تجاری بین‌المللی شرکت کنند. در این نمایشگاه‌ها شما می‌توانید با خریداران بالقوه ارتباط مستقیم داشته باشید و بازخوردهای ارزشمندی دریافت کنید. اگر در ابتدای کار خود برای انجام تحقیق بازار به مسافرت خارجی می‌روید، می‌توانید از این فرصت برای سنجش وضعیت نمایشگاه و رقبای احتمالی هم بهره ببرید. به علاوه‌، نمایشگاه‌های تجاری بین‌المللی در داخل کشور شما هم برگزار می‌شود و خریداران خارجی در آنها شرکت می‌کنند؛ شما می‌توانید برای آزمایش بازار صادرات در یکی از این نمایشگاه‌ها شرکت کنید.
یکی از مشکلات بزرگ نمایشگاه‌های تجاری امنیت است. در چنین نمایشگاه‌هایی رقبا سعی می‌کنند از اسرار تجاری شما سر در بیاورند. بعضی از شرکت‌کنندگان با تجربه، در پایان هر روز ابزار و وسایل حساس را با قفل و حفاظت کامل از محوطه نمایشگاه خارج می‌کنند.
اگر در یک نمایشگاه خارجی شرکت کرده‌اید و به دنبال یک نماینده یا توزیع‌کننده می‌گردید، می‌توانید روی یک تابلوی کوچک بنویسید «به نماینده نیاز داریم» و این تابلو را در غرفه خود نصب کنید. اگر می‌خواهید رابطه‌های موردنظرتان را با شرکت در یک نمایشگاه تجاری سالانه در خارج از کشور پیدا کنید، بهتر است این قاعده تجربه شده را در نظر بگیرید: در سال اول انتظار تامین هزینه‌هایتان را نداشته باشید. در سال دوم اگر بخت با شما یار باشد، ممکن است به نقطه سر به سر برسید. در سال سوم می‌توانید به سود دست پیدا کنید.
اینترنت: داشتن وب‌سایت برای صادرکنندگان اهمیت فزاینده‌ای پیدا کرده است. برای اعلام حضور خود در بازارهای صادرات می‌توانید سایت خود را به زبان‌های رایج در کشورهای هدف در اختیار بازدیدکنندگان قرار دهید. نشانی‌ها، توضیحات و عکس‌هایی از محصولات خود را در صفحات سایت بگنجانید. به جای این کار می‌توانید از اینترنت برای ارائه اطلاعات کسب و کار و فروش به نماینده‌ها، توزیع کننده‌ها و مشتریان استفاده کنید. کسب و کارهایی که محصول یا خدمت تخصصی دارند، می‌توانند بیشترین سود را از اینترنت ببرند. خریداران بالقوه که به دنبال چنین محصولی هستند، با وارد کردن کلید واژه‌های مناسب باید بتوانند به راحتی به کسب و کار
شما دسترسی پیدا کنند.
تبلیغ و اطلاعات کتبی: به جز وب‌سایت و غرفه‌ای که در نمایشگاه تجاری دارید، چه شیوه‌های دیگری برای ترویج کسب و کارتان وجود دارد؟ قواعد عادی تبلیغ و ترویج در مورد صادرات هم کاربرد دارند، تنها تفاوت این است که در اینجا باید همه نوشته‌ها از قبیل اعلامیه‌ها، بروشورها و اطلاعیه‌های رسمی را به دقت به زبان کشور موردنظر ترجمه کنید. این ترجمه باید ترجیحا توسط یک مترجم متخصص انجام شود.نوشته‌هایی که ترجمه بدی داشته باشند غیرحرفه‌ای به نظر می‌رسند و وجهه کسب و کار شما را خدشه‌دار می‌نمایند.
یک روش ارزان قیمت و کارآمد برای اعلام حضور در بازار و تبلیغ محصول یا خدمتی که ارائه می‌دهید، فرستادن اطلاعیه رسمی است. این اطلاعیه رسمی را باید به زبان مناسب برای نشریات تجاری کشور مقصد بفرستید. اگر در اطلاعیه‌ رسمی نشانی‌های خود را می‌نویسید، سعی کنید یک نشانی مربوط به کشور مقصد (مثلا نشانی توزیع‌کننده) را هم در آن بگنجانید. اگر محصول دستورالعمل مصرف دارد، حتما این دستورالعمل را به دقت به زبان کشور مقصد ترجمه کنید و نشانی‌های محل را هم در آن بنویسید.
قیمت‌گذاری: هزینه‌های اضافی صادرات به ناچار قیمت آن در خارج گران‌تر از قیمت داخلی خواهد بود. هزینه‌های اضافی عبارتند از:
- هزینه‌های حمل
(دستمزدهای شرکت حمل و نقل که اغلب بسیار بالا هستند.)
- بیمه حمل و نقل (که همیشه بالاتر از بیمه حمل‌ونقل در داخل کشور است)
- عوارض واردات (در صورت لزوم)
- هزینه‌های بانک
- کارمزد نماینده خارجی (در صورت لزوم).
به عنوان یک صادرکننده شما می‌توانید قیمت‌گذاری محصولات خود را براساس قیمت کالای تحویلی در کارخانه‌، قیمت FOB، یا قیمت CIF تعیین کنید. معمولا وقتی یک مشتری بزرگ بخواهد از چند عرضه‌کننده برای پرکردن یک انبار استفاده کند، گزینه اول را انتخاب می‌کند. از طرفی CIF زمانی طرفدار دارد که مشتری تنها از شما خرید کند؛ زیرا در چنین حالتی مشتری از قبل خرید کالاهای شما را می‌داند. اگر تازه وارد کار صادرات شده‌اید، حتما با یک شرکت حمل و نقل مشورت کنید.
ممکن است هزینه‌‌های حمل و نقل به علاوه هزینه کارهای اداری مرتبط، از قیمت کالاهایی که حمل می‌شوند بسیار بالاتر باشند. قیمت تحویل مسلما بسیار بیشتر از قیمت محصول در داخل کشور خواهد بود؛ زیرا همه هزینه‌های اضافی صادرات به آن افزوده می‌شود. این قیمت می‌تواند تعداد مشتریان را کاهش دهد، مگر آنکه بازار خارجی انتخابی شما توان پرداخت این قیمت بالا را داشته باشد. قیمت کالا یا خدمات خود را باید به چه واحد پولی اعلام کنید؟ این یکی از تصمیمات مهمی است که باید اتخاذ کنید. بسیاری از مشتریان خارجی ترجیح می‌دهند که قیمت‌ها به پول رایج کشور خودشان باشد؛ زیرا به کار با پول خودشان عادت کرده‌اند و در ضمن این پول نوسان ندارد. راه دیگر این است که قیمت را به یک واحد پول دیگر (مثلا دلار آمریکا) اعلام کنید.
منبع: کتاب راه‌اندازی و توسعه کسب‌وکار- ترجمه محمود امینی
  • pars goler